معنی النگ دولنگ در فرهنگ فارسی عمید

خرت و پرت، خرده ریز، اشیای بی مصرف که در خانه جمع شود

معنی النگ دولنگ در لغت نامه دهخدا

رجوع به ’آلنگ و دولنگ’ و ’النگ و دولنگ’ شود

فرهنگ فارسی عمید

لغت نامه دهخدا

(لَ گُ دُ لَ)

در تداول عامه، اسباب و آلات و غالباً زاید و فضول

(اَ لَ گُ دُ لَ)

در تداول عامه، چیزهای سبک و مهمل: فلان در اطاق خودش النگ و دولنگی آویزان کرده است. (فرهنگ نظام). و رجوع به آلنگ و دولنگ و النگ دولنگ شود

اسم صوت برای بیان صدا، صدای زنگ

صوتی برای بیان صدا، صدای زنگ و زنگوله

درد ناشی از زخم چرکین